سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیبای من

صفحه خانگی پارسی یار درباره

تنهایی عمیقترین لحظات زندگی

من در سنگر هستم. دراین خانه محقّر. در این خانه فریاد و سکوت، فریاد عشق و سکوت، در این سرد و گرم، سردی زمستان و گرمای خون، در این خانه ساکن و پرجوش و خروش. سکون در کنار رودخانه و هیجان قلب و شور شهادت، خانه نمناک و شیرین، کوچکی قبر و عظمت آسمان.

امشب پاس دارم. ساعت 1:39 چه شب باشکوهی! چه شب با شکوهی است! من به یاد انس علی ابن ابیطالب با تاریکی شب و تنهایی او میافتم. او با این آسمان پرستاره سخن میگفت. سر در چاه نخلستان میکرد و میگریست. در همین تاریکی شب علی برمیخاست و به نخلستان میرفت. فاطمه وضو میگرفت، پیامبر به سجده میرفت و حسن و حسین به عبادت میپرداختند.

این خانه کوچک است،این سنگر، این گودی در دل زمین، این گونیهای بر هم تکیه داده شده پر از حرف است، فریاد است، غوغاست. .. صدای پر محبت اصغر و حرف زدن آرام رضا و خوش زبانی منصور؛ بغض گلویم را گرفته، قطرات اشکم هدیه تان باد. تنهایی عمیق ترین لحظات زندگی یک انسان است.

این بخشی از وصیت نامه شهید علم الهدی است، یکی از شهدای مورد علاقه من که در هویزه وبسیار مظلومانه شهید شد.

وقتی در باره شهدا میخونم از خودم شرمنده میشم ما چه کردیم اونها از جونشون گذشتن برای ما، ولی مااز کدوم خواستمون برای خواسته های اون ها گذشتیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟